۱۳۹۷/۰۸/۲۰

تفاوت تفویض با اذن الله



گفتیم که بندگان خداوند، به اذن الله می‌توانند به قدرت‌های زیادی دست یابند، نمونه‌اش جبریل که شدید القوی است و دیگر ملائکه‌ای که به اذن الله تدبیر امور می‌کنند و ... امّا اگر کسی بگوید خداوند به اذن الله شریکی برای خودش قرار داده است، یا خداوند به اذن الله فرزند و همسر برای خود گرفته است، اینکه می‌گوید به اذن الله است، توجیه کنندۀ شرک او نخواهد بود. اگر کسی بگوید الله متعال به اذن خودش فلان بنده‌اش را شریک خودش کرده است، باز دچار شرک شده است چراکه خداوند به شرک اجازه نمی‌دهد.
در واقع تفاوت آشکاری وجود دارد بین اینکه مثلاً الله متعال به یکی از ملائکه‌اش اجازۀ کشیدن روح انسان‌ها را بدهد و بین اینکه الله متعال امر کشیدن روح انسان‌ها را به یکی از ملائکه‌اش تفویض کرده باشد تا بطور مستقل از الله قبح روح نماید. یا مثلاً یکی معتقد باشد که ملائکه فرزندان خداوند متعال هستند و سپس بگوید به اذن الله! برای اینکه قرار دادن فرزند برای الله شرک در ذات خداوند است و خداوند هرگز به شرک اذن نمی‌دهد. امّا سبب قرار دادن ملائکه در کشیدن ارواح به اذن الله، موجب شرک نمی‌شود چون در این حالت، ملائکه تنها مُجریان فرمان الهی هستند؛ چنانکه الله متعال می‌فرماید: ﴿لَا يَسۡبِقُونَهُۥ بِٱلۡقَوۡلِ وَهُم بِأَمۡرِهِۦ يَعۡمَلُونَ٢٧ [الأنبياء: 27]
«(ملائکه هرگز) در سخن بر او پیشی نمی‌گیرند، و به فرمان او کار می‌کنند».
پس اعتقاد به تفویض (تفویض یعنی واگذار کردن) در هر حالتی شرک است اگرچه کسی که به آن اعتقاد دارد، برای تفویضی که به آن قائل است، بگوید که به اذن الله است! مثلاً شخصی معتقد باشد که امور بندگان و شئون عالم به اذن الله به فلان انسان واگذار شده است و آن انسان بطور مستقل از الله تدبیر امور می‌کند و امر خلق و رزق از جانب خدا به او واگذار شده است و قضا و قدر و مشیت و تصرف و دخالت خداوند در آن وجود ندارد. چنین تفویضی شرک است و با اذن الله تفاوت دارد.
چنانکه فخر رازی رحمه الله دربارۀ مشرکان می‌گوید: «أَنَّهُمُ اعْتَقَدُوا أَنَّ الْمُتَوَلِّيَ لِكُلِّ إِقْلِيمٍ مِنْ أَقَالِيمِ الْعَالَمِ، رُوحٌ مُعَيَّنٌ مِنْ أَرْوَاحِ عَالَمِ الْأَفْلَاكِ، فَعَيَّنُوا لِذَلِكَ الرُّوحِ صَنَمًا مُعَيَّنًا وَاشْتَغَلُوا بِعِبَادَةِ ذَلِكَ الصَّنَمِ، وَمَقْصُودُهُمْ عِبَادَةُ ذَلِكَ الرُّوحِ».
ترجمه: «آنان معتقد بودند که هر اقلیمی ‌از اقالیم عالم را روح معینی از ارواح عالم افلاک در دست دارد و متوّلی آن است، پس برای آن روح، صنم معینی را تعیین کردند و به عبادت آن صنم مشغول شدند و مقصودشان عبادت آن روح بود».[1]
پس در تفویض، خداوند دخالتی در تدبیر امور واگذار شده ندارد و شخصی که امور به او واگذار شده است با اختیار و ارادۀ مستقل خود کار می‌کند و چنین اعتقادی شرک اکبر است. امّا در اذن الله، تدبیر گر و آمر و ناهی تنها الله متعال است و شخصی که به اذن الله کاری را انجام می‌دهد از طرف خود هیچ استقلالیتی ندارد بلکه تنها کاری که خداوند به او سپرده است را طبق فرمان خداوند انجام می‌دهد.
برای همین اگر کسی معتقد باشد که مردگان به اذن الله می‌توانند برای زندگان دعا کنند و یا سببی برای رسیدن به نفعی باشند و مردگان خودشان هیچ گونه استقلالیتی در نفع و ضرر رساندن ندارند، چنین کسی مرتکب هیچ گونه شرکی نشده است. امّا اگر کسی معتقد باشد که مردگان بطور مستقل از الله می‌توانند نفع و ضرری برسانند یا امور به آنان تفویض شده است و آن‌ها می‌توانند به نزد الله دربارۀ نیازهایشان شفاعت نافذ کنند، و مردگان را بصورت مستقل از الله به فریاد بخوانند و به آنان استغاثه کند و از آنان استعانه کند، چنین کسی دچار شرک اکبر شده است و شرک مشرکان زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم به نسبت إله‌هایشان اینگونه بود. امّا متاسفانه عدم شناخت صحیح شرک مشرکان و عدم شناخت تفاوت بین «تفیض» و «اذن الله» و عدم فهم صحیح آیاتی که دربارۀ مشرکان نازل شده است موجب شده که علمای دعوت نجد، کسی که از میّت درخواست دعا کند را مشرک بدانند و گمان کنند که مشرکان زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم نیز تنها بخاطر درخواست دعا از بت‌هایشان دچار شرک شده بودند، امّا هیچ گونه توجهی به نوع اعتقادی که مشرکان نسبت به بت‌هایشان داشتند نمی‌کنند و مشرکان را موحدان در ربوبیت معرفی می‌کنند که همۀ این‌ها خطاهای عقیدتی خطرناکی هستند که باطل بودن آن را در فصل‌های مختلف این کتاب به یاری خداوند بیان کردیم.


[1]- تفسیر مفاتیح الغیب، ج 17 ص 227.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نصیحتی دلسوزانه برای صلاح مهدوی و هم فکرانش؛

    ♦️ چند سال پیش که وهابیان اهل غلو و افراط، احساس کردند که میدان برایشان خالی شده و تا آینده ای نزدیک بر دنیای اسلام مسلط می شوند، اهل ...