۱۳۹۷/۰۸/۲۰

تشریع من دون الله



تشریع و قانون‌گذاری از خصوصی‌ترین خصوصیت‌های الله متعال است، در واقع قلة ربوبیت، حاکمیت است. و خداوند متعال هیچ پیامبری را نفرستاده مگر اینکه به قومش گفته است که الله را عبادت کنند و از طاغوت اجتناب نمایند و یکی از سران طواغیت آن کسی است که بجای الله متعال تشریع و قانون گذاری کند و حلال خداوند را حرام و حرام خداوند را حلال نماید. و کسی که حق تشریع به غیر الله بدهد به این معناست که به او ربوبیت داده است و من از کسانی که می‌گویند مشرکان توحید ربوبیت داشته‌اند، تعجب می‌کنم که چگونه می‌توانند ثابت کنند مشرکان از تشریع من دون الله سالم مانده‌اند تا بتوانند با توجه به آن، توحید ربوبیت را برای مشرکان ثابت کنند؟! چگونه امکان دارد مشرکان در تشریع و قانون‌گذاری دچار شرک نشده باشند حال آنکه آیات فراوانی از کلام خداوند وجود دارد که بیانگر شرک مشرکان در تشریع و قانون‌گذاری است؟
بدون شک اعطای حق تشریع و قانون‌گذاری به مخلوق بصورت مستقل از الله، شرک در ربوبیت است و همانطور که در تعریف ربوبیت گفتیم، معنای ربوبیت از سه عنصر تشکیل شده است: 1- کسی که مالک و صاحب چیزی باشد 2- کسی که سید و رئیس باشد و مورد اطاعت قرار گیرد 3- کسی که مصلح و اصلاح کننده و تربیت کننده و تدبیر کنندۀ چیزی باشد.
و اعطای حق تشریع متضمن هرسه مورد می‌باشد. چون تشریع و تحلیل و تحریم معلق به ثواب و جزای دنیوی و اخروی می‌باشد و خداوند مالک و سید و مصلح و مدبر مخلوقاتش است و اوست که برنامۀ زندگی آنان را می‌فرستد و مالک و فرمانروای همه چیز اوست و اوست که می‌تواند چیزی را از روی حکمتش حلال یا حرام کند، و اعطای چنین ویژگی به یک مخلوق، بزرگترین انواع شرک در ربوبیت می‌باشد. و این ردی است بر توهم نجدیه که فکر می‌کنند چون مشرکان اقرار می‌کردند که الله خالق و رازق است پس این یعنی توحید ربوبیت داشته‌اند! در حالی که مشرکان در این اقرارشان نیز صادق نبودند و تنها نزد جهمیه است که اقرار زبانی ایمان محسوب می‌شود، و بدان که برای شرک در ربوبیت همین کافی است که تشریع مخلوقی را بجای الله قبول کنی.

خداوند متعال در آیات زیر پاره‌ای از اعتقادات مشرکان و بعضی از تحلیل و تحریم‌های مشرکان را بیان می‌کند و دستور به انجام چنین اعمالی را به شرکا و إله‌هایشان نسبت می‌دهد یعنی مشرکان چنین تحلیل و تحریمی ‌را از شرکا و إله‌هایشان گرفته‌اند. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَجَعَلُواْ لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ ٱلۡحَرۡثِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ نَصِيبٗا فَقَالُواْ هَٰذَا لِلَّهِ بِزَعۡمِهِمۡ وَهَٰذَا لِشُرَكَآئِنَاۖ فَمَا كَانَ لِشُرَكَآئِهِمۡ فَلَا يَصِلُ إِلَى ٱللَّهِۖ وَمَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلَىٰ شُرَكَآئِهِمۡۗ سَآءَ مَا يَحۡكُمُونَ١٣٦ وَكَذَٰلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٖ مِّنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ قَتۡلَ أَوۡلَٰدِهِمۡ شُرَكَآؤُهُمۡ لِيُرۡدُوهُمۡ وَلِيَلۡبِسُواْ عَلَيۡهِمۡ دِينَهُمۡۖ وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَا فَعَلُوهُۖ فَذَرۡهُمۡ وَمَا يَفۡتَرُونَ١٣٧ وَقَالُواْ هَٰذِهِۦٓ أَنۡعَٰمٞ وَحَرۡثٌ حِجۡرٞ لَّا يَطۡعَمُهَآ إِلَّا مَن نَّشَآءُ بِزَعۡمِهِمۡ وَأَنۡعَٰمٌ حُرِّمَتۡ ظُهُورُهَا وَأَنۡعَٰمٞ لَّا يَذۡكُرُونَ ٱسۡمَ ٱللَّهِ عَلَيۡهَا ٱفۡتِرَآءً عَلَيۡهِۚ سَيَجۡزِيهِم بِمَا كَانُواْ يَفۡتَرُونَ١٣٨ وَقَالُواْ مَا فِي بُطُونِ هَٰذِهِ ٱلۡأَنۡعَٰمِ خَالِصَةٞ لِّذُكُورِنَا وَمُحَرَّمٌ عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِنَاۖ وَإِن يَكُن مَّيۡتَةٗ فَهُمۡ فِيهِ شُرَكَآءُۚ سَيَجۡزِيهِمۡ وَصۡفَهُمۡۚ إِنَّهُۥ حَكِيمٌ عَلِيمٞ١٣٩ [الأنعام: 136-139]
«و (مشرکان) از آنچه الله از زراعت و چهارپايان آفريده است، بهره‌ای برای او قرار دادند (و نيز بهره‌ای برای بت‌ها) و به گمان خود گفتند: اين برای الله است، و اين (هم) برای شريکان ما (= بت‌ها) است، پس آنچه از آنِ شريکان‌شان بود به الله نمی‌رسيد، و آنچه از آنِ الله بود، به شريکان‌شان می‌رسيد، چه بد حکم می‌کنند(136) و اين چنين شريکان‌شان برای بسياری از مشرکان، کشتن فرزندان‌شان را آراسته جلوه دادند تا هلاک‌شان کنند، و آيين شان را بر آنان مشتبه سازند، و اگر الله می‌خواست، چنين نمی‌کردند، پس آن‌ها را با تهمت‌هايشان واگذار(137) و گفتند: اين چهار پايان و کشتزار‌‌‌‌‌‌‌‌ها (برای همه) ممنوع است، مگر کسانی‌که ما بخواهيم ـ به گمان آنان ـ نبايد (از) آن بخورد و چهارپايانی ديگر است که (سوار شدن بر) پشت آن‌ها حرام است و (نيز) چهار پايانی (ديگر) است که (هنگام ذبح) نام الله را بر آن نمی‌بردند، (و با اين کارشان) به الله دروغ می‌بستند و (الله) به زودی کيفر افتراهای‌شان را خواهد داد(138) و گفتند: آنچه در شکم اين چهارپايان است مخصوص مردان ماست، و برهمسران‌مان حرام است، و اگر مرده باشد پس (همگی) در آن شريکند. بزودی (الله) کيفر اين توصيف آن‌ها را می‌دهد، بی‌گمان او حکيم داناست(139)».
همچنین خداوند متعال می‌فرماید: ﴿مَا جَعَلَ ٱللَّهُ مِنۢ بَحِيرَةٖ وَلَا سَآئِبَةٖ وَلَا وَصِيلَةٖ وَلَا حَامٖ وَلَٰكِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ يَفۡتَرُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡكَذِبَۖ وَأَكۡثَرُهُمۡ لَا يَعۡقِلُونَ١٠٣ وَإِذَا قِيلَ لَهُمۡ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَإِلَى ٱلرَّسُولِ قَالُواْ حَسۡبُنَا مَا وَجَدۡنَا عَلَيۡهِ ءَابَآءَنَآۚ أَوَلَوۡ كَانَ ءَابَآؤُهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ شَيۡ‍ٔٗا وَلَا يَهۡتَدُونَ١٠٤ [المائدة: 103-104]
«الله هیچ‌گونه بحیره و نه سائبه و نه وصیله و نه حام را قرار نداده است، ولی کسانی‌که کافر شدند، بر الله دروغ می‌بندند، و بیشترشان در نمی‌یابند(103) و هنگامی‌که به آن‌ها گفته شود: به سوی آنچه الله نازل کرده و به سوی پیامبر بیایید گویند: آنچه نیاکان‌مان را بر آن یافته‌ایم، ما را بس است. آیا اگر نیاکان آن‌ها چیزی نمی‌دانستند و هدایت نیافته بودند (باز هم از آن‌ها پیروی می‌کنند)؟(104)».
در این آیات بعضی از تحلیل و تحریم‌های مشرکان را نشان می‌دهد که قوانین و احکامی ‌را برای خود تشریع می‌کردند که مخالف شریعت خداوند بود و وقتی که آنان را به سوی حکم خداوند دعوت می‌کردند، می‌گفتند آنچه که نیاکانمان بر آن بود برای ما بس است. آیا تشریع کردن احکام و قوانین بجای الله، شرک در ربوبیت محسوب نمی‌شود؟
همچنین خداوند می‌فرماید: ﴿وَلَا تَأۡكُلُواْ مِمَّا لَمۡ يُذۡكَرِ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَيۡهِ وَإِنَّهُۥ لَفِسۡقٞۗ وَإِنَّ ٱلشَّيَٰطِينَ لَيُوحُونَ إِلَىٰٓ أَوۡلِيَآئِهِمۡ لِيُجَٰدِلُوكُمۡۖ وَإِنۡ أَطَعۡتُمُوهُمۡ إِنَّكُمۡ لَمُشۡرِكُونَ١٢١ [الأنعام: 121]
«و از آنچه (هنگام ذبح) نام الله بر آن برده نشده، نخورید و همانا این (عمل) نافرمانی (و گناه) است و به راستی شیاطین به دوستان خود (شبه‌هایی) القا می‌کنند، تا با شما مجادله کنند، و اگر از آن‌ها اطاعت کنید بی‌گمان مشرک خواهید بود».
به این فرموده خداوند دقت کنید که فرمود: ﴿وَإِنۡ أَطَعۡتُمُوهُمۡ إِنَّكُمۡ لَمُشۡرِكُونَ. این سوال مطرح می‌شود که اگر کسی از آن‌ها اطاعت کند و مشرک شود، شرک او از چه نوع محسوب می‌شود؟ آیا شرک در ربوبیت نیست؟ یعنی اگر سخن آن نجدیه را قبول کنیم که گمان می‌کنند و ادعا می‌کنند که مشرکان توحید ربوبیت داشته‌اند و در ربوبیت موحّد بودند، اگر بر طبق این آیه شخصی از آنان اطاعت می‌کرد و مشرک می‌شد، آیا شرک او در ربوبیت نمی‌بود؟ چگونه ممکن است که شرک او در ربوبیت نباشد در حالی که در معصیت و نافرمانی خداوند از شیاطین اطاعت می‌کنند و حلال خداوند را حرام و حرامش را حلال می‌کنند و خود را در جایگاه مشرع و قانون گذار می‌گذارند و بجای خداوند تشریع می‌کنند؟
فخر رازی رحمه الله در تفسیر آیه می‌گوید: «وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ وَهَذَا مَخْصُوصٌ بِمَا ذُبِحَ عَلَى اسْمِ النُّصُبِ يَعْنِي لَوْ رَضِيتُمْ بِهَذِهِ الذَّبِيحَةِ الَّتِي ذُبِحَتْ عَلَى اسْمِ إِلَهِيَّةِ الْأَوْثَانِ فَقَدْ رَضِيتُمْ بِإِلَهِيَّتِهَا وَذَلِكَ يُوجِبُ الشِّرْكَ».
ترجمه: «{و اگر از آن‌ها اطاعت کنید بی‌گمان مشرک خواهید بود} و این مخصوص آنچه که بر اسم نُصُب ذبح می‌شود است، یعنی اگر به این ذبیحه‌هایی که بر اسم الهیت بت‌ها ذبح شده‌اند، راضی شدید، پس در واقع به الهیت آن‌ها راضی شده‌اید و این موجب شرک می‌شود».[1]
در ادامه فخر رازی می‌گوید: «وَأَمَّا قَوْلُهُ: وَإِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِمْ لِيُجادِلُوكُمْ فَفِيهِ قَوْلَانِ: الْأَوَّلُ: أَنَّ الْمُرَادَ من الشياطين هَاهُنَا إِبْلِيسُ وَجُنُودُهُ وَسْوَسُوا إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ مِنَ المشركين ليجادلوا محمدا صلى الله عليه وآله وَسَلَّمَ وَأَصْحَابَهُ فِي أَكْلِ الْمَيْتَةِ.
وَالثَّانِي: قَالَ عِكْرِمَةُ: وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ يَعْنِي مَرَدَةَ الْمَجُوسِ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ مِنْ مُشْرِكِي قُرَيْشٍ وَذَلِكَ لِأَنَّهُ لَمَّا نَزَلْ تَحْرِيمُ الْمَيْتَةِ سَمِعَهُ الْمَجُوسُ مِنْ أَهْلِ فَارِسَ فَكَتَبُوا إِلَى قُرَيْشٍ وَكَانَتْ بَيْنَهُمْ مُكَاتَبَةٌ أَنَّ مُحَمَّدًا وَأَصْحَابَهُ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ يَتَّبِعُونَ أَمْرَ اللَّهِ ثُمَّ يَزْعُمُونَ أَنَّ مَا يَذْبَحُونَهُ حَلَالٌ وَمَا يَذْبَحُهُ اللَّهُ حَرَامٌ فَوَقَعَ فِي أَنْفُسِ نَاسٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ مِنْ ذَلِكَ شَيْءٌ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى هَذِهِ الْآيَةَ.
ثُمَّ قَالَ: وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ يَعْنِي فِي اسْتِحْلَالِ الْمَيْتَةِ: إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ قَالَ الزَّجَّاجُ: وَفِيهِ دَلِيلٌ عَلَى أَنْ كُلَّ مَنْ أَهَلَّ شَيْئًا مِمَّا حَرَّمَ اللَّهُ تَعَالَى أَوْ حَرَّمَ شَيْئًا مِمَّا أَحَلَّ اللَّهُ تَعَالَى فَهُوَ مُشْرِكٌ وَإِنَّمَا سُمِّيَ مُشْرِكًا لِأَنَّهُ أَثْبَتَ حَاكِمًا سِوَى اللَّهِ تَعَالَى وَهَذَا هُوَ الشِّرْكُ».
ترجمه: «و امّا این فرموده‌اش: {و به راستی شیاطین به دوستان خود (شبه‌هایی) القا می‌کنند، تا با شما مجادله کنند} در آن دو قول وجود دارد: اول: مراد از شیاطین در اینجا، ابلیس و لشکریانش است، دوستان مشرکشان را وسوسه می‌کنند تا با محمد صلی الله علیه و آله وسلم و اصحابش دربارۀ خوردن «مردار» مجادله کنند.
و دوم: عکرمه می‌گوید: شیاطین یعنی مجوسیان طاغی و سرکش، به دوستانشان از مشرکین قریش شبهه القا می‌کنند. چون هنگامی‌ که تحریم مردار نازل شد مجوسیان اهل فارس آن را شنیدند و برای قریش نامه نوشتند -و بین مجوس و قریش مکاتبه برقرار بود- که محمد و اصحابش گمان می‌کنند که آنان از امر خداوند پیروی می‌کنند سپس گمان می‌کنند که آنچه که خودشان ذبح می‌کنند حلال است اما آنچه که الله ذبح می‌کند حرام. اینطور بود که در دل بعضی از مسلمانان نسبت به این موضوع چیزهایی افتاد، پس خداوند متعال این آیه را نازل کرد. سپس خداوند می‌فرماید: {و اگر از آنان اطاعت کنید} یعنی در حلال شمردن مردار، {بی گمان مشرک خواهید بود}. الزجاج می‌گوید: در این آیه دلیلی وجود دارد بر اینکه هرکسی چیزی را حلال کند که خداوند متعال آن را حرام کرده است یا چیری را حرام کند که خداوند متعال حلال کرده است پس او مشرک است و همانا به این خاطر مشرک نامیده شده است برای اینکه حاکمی ‌غیر از الله متعال ثابت کرده است و این همان شرک است».[2]
اما اینکه نجدیه می‌آیند و توحید را به سه دسته ربوبیت و الوهیت و اسماء و صفات تقسیم می‌کنند و سپس ادعا می‌کنند مشرکان در ربوبیت و اسماء و صفات موحد بودند و تنها در الوهیت که همان عبودیت است مشرک بودند، سخنی بی‌اساس و باطل است، برای اینکه هنگامی که بر خلاف شریعت الله تشریع می‌کردند و به إله‌هایشان حق تشریع داده بودند، به این معناست که در حاکمیت که قلۀ ربوبیت است مشرک شده بودند. پس چگونه می‌توان ادعا کرد که مشرکان الله را در ربوبیتش یکتا می‌دانستند و برای إله‌هایشان هیچ گونه ربوبیتی قائل نبوده‌اند؟
طبری رحمه الله در تفسیر آیه می‌گوید: «وأما قوله: (إنكم لمشركون)، يعني: إنكم إذًا مثلهم، إذ كان هؤلاء يأكلون الميتة استحلالا. فإذا أنتم أكلتموها كذلك، فقد صرتم مثلهم مشركين».
ترجمه: «اما این فرموده‌اش: {بی‌گمان مشرک خواهید بود}، یعنی: شما هم مانند آنان خواهید بود، برای اینکه آنان مردار را حلال می‌شمارند برای همین می‌خورند. پس وقتی که شما هم همانند آنان آن را خوردید پس مثل آنان مشرک شده‌اید».[3]
و سمرقندی رحمه الله می‌گوید: «وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ يعني: في أكل الميتة واستحلاله إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ مثلهم ففي الآية دليل أن من استحل شيئاً مما حرم الله تعالى صار مشركا».
ترجمه: «{و اگر از آنان اطاعت کنید} یعنی: در خوردن مردار و استحلال آن، {بی گمان همانند آنان مشرک خواهید بود}، و در این آیه دلیلی وجود دارد که هرکس چیزی که الله تعالی حرام کرده است را حلال کند مشرک می‌شود».[4]
بيضاوی رحمه الله می‌گوید: «وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ في استحلال ما حرم. إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ فإن من ترك طاعة الله تعالى إلى طاعة غيره واتبعه في دينه فقد أشرك».
ترجمه: «{و اگر از آنان اطاعت کنید} در حلال کردن آنچه حرام می‌باشد {بی‌گمان مشرک خواهید بود} برای اینکه کسی که طاعت الله را بخاطر طاعت غیر او ترک کند، و غیر او را در دینش اطاعت کند، پس شرک ورزیده است».[5]
و ابن کثیر رحمه الله می‌گوید: «وَقَوْلُهُ تَعَالَى: {وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ} أَيْ: حَيْثُ عَدَلْتُمْ عَنْ أَمْرِ اللَّهِ لَكُمْ وَشَرْعِهِ إِلَى قَوْلِ غَيْرِهِ، فَقَدَّمْتُمْ عَلَيْهِ غَيْرَهُ فَهَذَا هُوَ الشِّرْكُ، كَمَا قَالَ تَعَالَى: {اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ [وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ]} [التوبة: 31] . وَقَدْ رَوَى التِّرْمِذِيُّ فِي تَفْسِيرِهَا، عَنْ عَدِيِّ بْنِ حَاتِمٍ أَنَّهُ قَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا عَبَدُوهُمْ، فَقَالَ: "بَلْ إِنَّهُمْ أَحَلُّوا لَهُمُ الْحَرَامَ وَحَرَّمُوا عَلَيْهِمُ الْحَلَالَ، فَاتَّبَعُوهُمْ، فَذَلِكَ عِبَادَتُهُمْ إِيَّاهُمْ"».
ترجمه: «و این فرموده خداوند متعال: {و اگر از آن‌ها اطاعت کنید بی‌گمان مشرک خواهید بود} یعنی: هرجا، از امری که خداوند به شما کرده است و از شرع او، به سوی سخن غیر او عدول کردید، و غیر او را بر اوتعالی مقدم داشتید، پس این همان شرک است. چنانکه خداوند متعال می‌فرماید: {احبار و رهبانشان را اربابی بجای الله گرفتند...} و ترمذی در تفسیر آن از عدی بن حاتم روایت کرده که او گفت: ای رسول الله ما آن‌ها را عبادت نمی‌کنیم. فرمود: بلکه آنان برایشان حرام را حلال کردند و حلال را بر آنان حرام کردند و از آنان اطاعت کردند پس همین عبادتشان برای آنان می‌باشد».[6]
و السعدی رحمه الله در تفسیر آیه می‌گوید: «{وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ} في شركهم وتحليلهم الحرام، وتحريمهم الحلال {إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ} لأنكم اتخذتموهم أولياء من دون الله، ووافقتموهم على ما به فارقوا المسلمين، فلذلك كان طريقكم، طريقهم».
ترجمه: «{و اگر از آنان} در شرکشان و حلال‌کردنِ حرام توسط آنان و حرام‌کردنِ حلال توسط آنان {اطاعت کنید}، {بی‌گمان مشرک خواهید بود} برای اینکه آنان را اولیاء من دون الله گرفته‌اید و در چیزی با آنان موافقت کرده‌اید که باعث مفارقت با مسلمانان شده است. پس برای همین راه و طریق شما راه آنان خواهد شد».[7]
همچنین خداوند متعال می‌فرماید: ﴿أَفَغَيۡرَ ٱللَّهِ أَبۡتَغِي حَكَمٗا وَهُوَ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ إِلَيۡكُمُ ٱلۡكِتَٰبَ مُفَصَّلٗاۚ وَٱلَّذِينَ ءَاتَيۡنَٰهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ يَعۡلَمُونَ أَنَّهُۥ مُنَزَّلٞ مِّن رَّبِّكَ بِٱلۡحَقِّۖ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُمۡتَرِينَ١١٤ [الأنعام: 114]
«(ای پیامبر بگو:) آیا غیر الله را به داوری طلب کنم؟! و حال آنکه او کسی است که (این) کتاب روشن (که همه چیز در آن بیان شده) به سوی شما نازل کرده است، و کسانی‌که به آن‌ها کتاب (آسمانی) داده‌ایم؛ می‌دانند که این (قرآن) به حق از سوی پروردگارت نازل شده است، بنابراین هرگز از تردید کنندگان مباش».
این فرمودۀ خداوند متعال: ﴿أَفَغَيۡرَ ٱللَّهِ أَبۡتَغِي حَكَمٗا مشابۀ این فرموده‌اش: ﴿قُلۡ أَغَيۡرَ ٱللَّهِ أَبۡغِي رَبّٗا و این فرموده‌اش: ﴿قَالَ أَغَيۡرَ ٱللَّهِ أَبۡغِيكُمۡ إِلَٰهٗا می‌باشد. و حَکَم و داور قرار دادن کسی به جای الله، طوری که بصورت مستقل از خداوند باشد، شرک در حاکمیت و تشریع خواهد بود. امّا اگر در طول حاکمیت خداوند باشد و بر طبق احکام خداوند داوری انجام شود، شرک محسوب نمی‌شود، چنانکه خداوند می‌فرماید: ﴿وَإِنۡ خِفۡتُمۡ شِقَاقَ بَيۡنِهِمَا فَٱبۡعَثُواْ حَكَمٗا مِّنۡ أَهۡلِهِۦ وَحَكَمٗا مِّنۡ أَهۡلِهَآ إِن يُرِيدَآ إِصۡلَٰحٗا يُوَفِّقِ ٱللَّهُ بَيۡنَهُمَآۗ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرٗا٣٥ [النساء: 35]
«و اگر از اختلاف و جدائی میان آن دو (زن و شوهر) بیم داشتید، پس داوری از خانواده شوهر و داوری از خانواده زن (تعیین کنید و) بفرستید، اگر این دو (داور) قصد اصلاح داشته باشند، الله میان آن دو (زن و شوهر) سازگاری خواهد داد بی‌گمان الله دانای آگاه است».
در این آیه حاکم قرار دادن دو نفر از خانوادۀ زن و مرد را ثابت کرده است، چون در طول حاکمیت خداوند می‌باشد. امّا اگر به حکم و داوری حاکمی‌ که مخالف تشریع و حکم خداوند حکم می‌کند، راضی شد، این شرک در حاکمیت محسوب شده و شرک اکبر می‌باشد. خداوند خیر الحاکمین می‌فرماید: ﴿أَفَحُكۡمَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ يَبۡغُونَۚ وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُكۡمٗا لِّقَوۡمٖ يُوقِنُونَ٥٠ [المائدة: 50]
«آیا آن‌ها حکم جاهلیت را می‌خواهند؟! چه کسی بهتر از الله، برای گروهی که یقین دارند، حکم می‌کند؟».
و الله متعال کسی را که به حکم او و حکم رسولش -که بیان کننده حکم الله است- راضی نباشد، مومن نمی‌داند، و می‌فرماید: ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَيۡتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسۡلِيمٗا٦٥ [النساء: 65]
«نه، سوگند به پروردگارت که آن‌ها ایمان نمی‌آورند، مگر اینکه در اختلافات خویش تو را داور قرار دهند، و سپس از داوری تو، در دل خود احساس ناراحتی نکنند و کاملاً تسلیم باشند».
و می‌فرماید: ﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ يَزۡعُمُونَ أَنَّهُمۡ ءَامَنُواْ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوٓاْ إِلَى ٱلطَّٰغُوتِ وَقَدۡ أُمِرُوٓاْ أَن يَكۡفُرُواْ بِهِۦۖ وَيُرِيدُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَن يُضِلَّهُمۡ ضَلَٰلَۢا بَعِيدٗا٦٠ [النساء: 60]
«آیا ندیده‌ای کسانی را که گمان می‌کنند به آنچه بر تو نازل شده و به آنچه پیش از تو نازل شده‌است؛ ایمان آورده‌اند، (ولی) می‌خواهند برای داوری نزد طاغوت (و حکام سرکش) بروند با آن که به آن‌ها دستور داده شده که به او کفر ورزند، و شیطان می‌خواهد گمراه شان کند، (و به) گمراهی دوری (بیفکند)».
و می‌فرماید: ﴿وَلَا يُشۡرِكُ فِي حُكۡمِهِۦٓ أَحَدٗا٢٦ [الكهف: 26]
«و او تعالی هیچ کس را در حکم خود شریک نمی‌کند».
طبری رحمه الله می‌گوید: «(وَلا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا) يقول: ولا يجعل الله في قضائه، وحكمه في خلقه أحدا سواه شريكا، بل هو المنفرد بالحكم والقضاء فيهم، وتدبيرهم وتصريفهم فيما شاء وأحبّ».
ترجمه: «{و او تعالی هیچ کس را در حکم خود شریک نمی‌کند} می‌فرماید: خداوند در قضاوتش و حکمش دربارۀ مخلوقاتش، کسی غیر از خودش را شریک قرار نمی‌دهد بلکه او در حکم و قضاوت بینشان و تدبیر و تصرف در امور آنان هرطور که می‌خواهد و دوست دارد، به تنهایی عمل می‌کند».[8]
و ابو الفرج ابن الجوزی رحمه الله دربارۀ آیه می‌گوید: «وَلا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَداً ولا يجوز أن يحكم حاكم بغير ما حكم به، وليس لأحد أن يحكم من ذات نفسه فيكون شريكاً لله عزّ وجلّ في حكمه. وقرأ ابن عامر: «ولا تُشرِكْ» جزماً بالتاء، والمعنى: لا تشرك أيها الإِنسان».
ترجمه: «{و او تعالی هیچ کس را در حکم خود شریک نمی‌کند} و جایز نیست که حاکمی ‌به غیر حکم خداوند حکم کند و کسی حق ندارد که از طرف ذات خودش حکم کند و شریک الله عزوجل در حکمش شود. و ابن عامر به این شکل قرائت کرده است: {وَلَا تُشرِكْ} با «ت»، به این معنا که: ای انسان شرک قرار نده».[9]
همچنین خداوند دربارۀ مشرکان می‌فرماید: ﴿أَمۡ لَهُمۡ شُرَكَٰٓؤُاْ شَرَعُواْ لَهُم مِّنَ ٱلدِّينِ مَا لَمۡ يَأۡذَنۢ بِهِ ٱللَّهُۚ وَلَوۡلَا كَلِمَةُ ٱلۡفَصۡلِ لَقُضِيَ بَيۡنَهُمۡۗ وَإِنَّ ٱلظَّٰلِمِينَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ٢١ [الشورى: 21]
«آیا (مشرکان) شرکایی دارند که بدون اجازۀ الله آیینی برای آن‌ها (تشریع کرده و) مقرر داشته‌اند؟! و اگر وعدۀ فیصله بخش (در تأخیر عذاب‌شان) نبود، یقیناً در میان آن‌ها داوری می‌شد، و بی‌گمان برای ستمکاران عذابی دردناک است».
مشرکان تشریع و قوانین زیادی مخالف با شریعت خداوند وضع کرده بودند و خداوند آن تشریع‌هایشان را به عنوان دین یاد می‌کند و این استفهام انکاری است، یعنی مشرکان حقیقتا إله‌هایی دارند که حق تشریع به آنان داده‌اند و برایشان دینی مخالف با دین خداوند مقرر کرده‌اند و چیزهایی را حلال و حرام کرده بودند که مخالف با شریعت خداوند بود و وقتی آن‌ها را به سوی حکم الله دعوت می‌کردند، در جواب می‌گفتند آنچه که پدرانمان را بر آن یافتیم برای ما بس است. چنانکه خداوند دربارۀ‌شان می‌فرماید: ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمۡ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَإِلَى ٱلرَّسُولِ قَالُواْ حَسۡبُنَا مَا وَجَدۡنَا عَلَيۡهِ ءَابَآءَنَآۚ أَوَلَوۡ كَانَ ءَابَآؤُهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ شَيۡ‍ٔٗا وَلَا يَهۡتَدُونَ١٠٤ [المائدة: 104]
«و هنگامی‌که به آن‌ها گفته شود: به سوی آنچه الله نازل کرده و به سوی پیامبر بیایید گویند: آنچه نیاکان‌مان را بر آن یافته‌ایم، ما را بس است آیا اگر نیاکان آن‌ها چیزی نمی‌دانستند و هدایت نیافته بودند (باز هم از آن‌ها پیروی می‌کنند)؟».
پس چگونه می‌توان ادعا کرد که مشرکان توحید ربوبیت داشته‌اند حال آنکه آن‌ها از إله‌هایشان و شیاطین جن و انسشان در تشریع و تحلیل و تحریم‌هایشان اطاعت می‌کردند؟ این چه توحید ربوبیتی است که نجدیه برای مشرکان اثباتش می‌کنند که از هر جهت در آن خلل وارد شده است؟ آیا به صرف اقرار به اینکه الله را می‌شناسند که خالق آسمان‌ها و زمین است، توحید ربوبیت ثابت می‌شود؟
همچنین خداوند می‌فرماید: ﴿وَٱللَّهُ يَحۡكُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُكۡمِهِۦۚ وَهُوَ سَرِيعُ ٱلۡحِسَابِ٤١ [الرعد: 41]
«و الله حکم می‌کند، و هیچ کس نمی‌تواند حکم او را رد کند، و او سریع الحساب (= زود شمار) است».
اما مشرکان بر خلاف تشریع خداوند تحلیل و تحریم می‌کردند و در تشریع احکام مشرک بودند و شرک در تشریع بیانگر شرک در ربوبیت است. یعنی اعطای حق تشریع به مخلوق، نشانگر شرک در ربوبیت است اگرچه صاحب آن به خالق و رازق بودن الله نیز ایمان داشته باشد و اعتقاد داشتن به خالق و رازق بودن الله جلوی عدم مشرک شدنشان در ربوبیت را نمی‌گیرد، چون هرگز توحید ربوبیت تنها ایمان به خالق و رازق بودن الله نیست، بلکه باید الله را در تمام ربوبیتش یکتا دانست و ربوبیت را از غیر اوتعالی به تمامی‌ نفی کرد.
خداوند متعال دربارۀ تحلیل و تحریم مشرکان می‌گوید: ﴿إِنَّمَا ٱلنَّسِيٓءُ زِيَادَةٞ فِي ٱلۡكُفۡرِۖ يُضَلُّ بِهِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ يُحِلُّونَهُۥ عَامٗا وَيُحَرِّمُونَهُۥ عَامٗا لِّيُوَاطِ‍ُٔواْ عِدَّةَ مَا حَرَّمَ ٱللَّهُ فَيُحِلُّواْ مَا حَرَّمَ ٱللَّهُۚ زُيِّنَ لَهُمۡ سُوٓءُ أَعۡمَٰلِهِمۡۗ وَٱللَّهُ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡكَٰفِرِينَ٣٧ [التوبة: 37]
«همانا به تأخیر افکندن (و جابجایی ماه‌های حرام) افزونی در کفر است، کسانی‌که کافر شدند، با آن گمراه می‌شوند، یک سال؛ آن را حلال، و یک سال (دیگر) آن را حرام می‌کنند، تا مطابق با تعداد ماه‌هایی شود که الله تحریم کرده است، پس آنچه را که الله حرام کرده، حلال می‌شمارند، اعمال زشت‌شان در نظرشان آراسته شده است، و الله گروه کافران را هدایت نمی‌کند».
و می‌فرماید: ﴿قُلۡ أَرَءَيۡتُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ لَكُم مِّن رِّزۡقٖ فَجَعَلۡتُم مِّنۡهُ حَرَامٗا وَحَلَٰلٗا قُلۡ ءَآللَّهُ أَذِنَ لَكُمۡۖ أَمۡ عَلَى ٱللَّهِ تَفۡتَرُونَ٥٩ [يونس: 59]
«بگو: به من خبر دهید؛ آنچه از رزق که الله برای شما نازل کرده است، پس بخشی از آن را حلال، و بخشی را حرام نموده‌اید؟! بگو: آیا الله به شما اجازه داده است یا بر الله دروغ می‌بندید؟».
باز خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَلَا تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلۡسِنَتُكُمُ ٱلۡكَذِبَ هَٰذَا حَلَٰلٞ وَهَٰذَا حَرَامٞ لِّتَفۡتَرُواْ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡكَذِبَۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَفۡتَرُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡكَذِبَ لَا يُفۡلِحُونَ١١٦ [النحل: 116]
«و چیزی را که زبان‌تان به دروغ توصیف می‌کند؛ نگویید: این حلال است، و آن حرام تا بر الله افترا ببندید، یقیناً کسانی‌که بر الله افترا می‌بندند؛ رستگار نمی‌شوند».
همه این آیات و آیات مشابه آن که در قرآن فراوان وجود دارد، بیانگر این نکته هستند که مشرکان در تشریع احکام و قوانین، مشرک بودند و تشریع احکام و حلال کردن و حرام کردن، جزو خصایص الله رب العالمین است و اگر کسی چنین اختیاری را به مخلوقی بدهد بدون شک در ربوبیت مشرک گشته است چه بداند چه نداند و چه بخواهد و چه نخواهد. و طواغیتی که حکم بغیر ما انزل الله می‌کنند و تشریک کنندگانی من دون الله گشته‌اند همگی اربابی من دون الله می‌باشند و کسانی که به تشریع و حکم آنان راضی شوند بدون شک در ربوبیت مشرک گشته‌اند؛ اگرچه هم خالق آسمان‌ها و زمین را الله بدانند.



[1]- تفسیر مفاتیح الغیب، ج 13 ص 131.
[2]- تفسیر مفاتیح الغیب، ج 13 صص 131-132.
[3]- تفسیر طبری، ج 12 ص 87.
[4]- تفسیر بحر العلوم، ج 1 ص 479.
[5]- تفسیر أنوار التنزيل وأسرار التأويل، ج 2 ص 180.
[6]- تفسیر ابن کثیر، ج 3 ص 330.
[7]- تفسیر السعدی، ص 271.
[8]- تفسیر طبری، ج 17 ص 650.
[9]- تفسیر زاد المسیر، ج 3 ص 78.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نصیحتی دلسوزانه برای صلاح مهدوی و هم فکرانش؛

    ♦️ چند سال پیش که وهابیان اهل غلو و افراط، احساس کردند که میدان برایشان خالی شده و تا آینده ای نزدیک بر دنیای اسلام مسلط می شوند، اهل ...