۱۳۹۹/۱۲/۲۸

مادی‌گرایی، سهم وهابیت از الحاد (2)

 


▫️وهابی جاهل «سواره حیاتی» هر آنچه با عقاید خشکش سازگار نباشد را دروغ می‌داند، و البته لازمۀ ظاهربینی وهابیت چیزی جز انکار عالم ارواح و انكار اموری که ممکن است توسط ارواح انجام شود و توسط زندگان دیده شود نیست. و چنین اموری را شرک و خرافات می‌دانند!

 

▫️چنانکه در تصویر پیوست شده می‌بینید، او روایتی که در آن عبدالله بن عمر رضی الله عنه روح میتی را دیده که در آتش می‌سوخته است را دروغ و جعلی و شرک و خزعبلات و خرافات می‌داند و با قلّت علمی که دارد گمان می‌کند برای آن روایت سندی وجود ندارد و تحدی می‌کند و می‌گوید آیا ملاهایی که بر او ایراد می‌گیرند می‌توانند برای چنین داستانی سند پیدا کنند؟!

 

👈به این درویش وهابی می‌گویم: سند این روایت در کتاب القبور از ابن أبي الدنیا (متوفی 281 هـ) آمده است:

 

🔹در حدیث شماره 92 کتاب القبور از ابن ابی الدنیا چنین آمده است: «حدثنا أبي ثنا هشيم ثنا مجالد عن الشعبي إن رجلا قال للنبي صلى الله عليه وسلم إني مررت ببدر فرأيت رجلا يخرج من الأرض فيضربه رجل بمقمعة معه حتى يغيب في الأرض ثم يخرج فيفعل به مثل ذلك مرارا فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم ذاك أبو جهل بن هشام يعذب إلى يوم القيامة».

🔸ترجمه: «مردی به پیامبر صلی الله علیه وسلم گفت: من از میدان بدر عبور می‌کردم که مردی را دیدم از زمین بیرون آمد و مردی دیگر او را با پتک می‌زد تا اینکه در زمین ناپدید می‌شد، سپس دوباره از زمین بیرون می‌آمد و آن کار دوباره با او انجام می‌شد. رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: او ابو جهل بن هشام است که تا روز قیامت عذاب می‌شود».

 

🔹و در حدیث شماره 93 چنین آمده است: «حدثني أبي ثنا موسى بن داود ثنا حماد بن سلمة عن عمرو بن دينار قهرمان آل زبير عن سالم بن عبد الله عن أبيه قال بينما أنا أسير بين مكة والمدينة على راحلة وأنا محقب إداوة إذ مررت بمقبرة فإذا رجل خرج من قبره يلتهب نارا في عنقه سلسلة يجرها فقال يا عبد الله انضح يا عبد الله انضح فوالله ما أدري عرفني باسمي أو كما يدعو الناس قال وخرج آخر فقال يا عبد الله لا تنضح يا عبد الله لا تنضح ثم اجتذب السلسة فأعاده إلى قبره».

🔸ترجمه: «ابن ابی الدنیا از پدرش از موسی بن داود از حماد بن سلمه از عمرو بن دینار از سالم بن عبد الله از پدرش عبدالله بن عمر رضي الله عنهما ذکر کرده که گفت: در حالی که بر روی شترم از مکه به مدینه می‌رفتم و همراه خود یک قمقمه آب داشتم، مردی که آتش سرتاپایش را برافروخته بود و در گردنش زنجیری بود که با آن او را می‌کشیدند از قبرش بیرون آمد و گفت: ای عبدالله بر من آب بپاش، ای عبدالله بر من آب بپاش. بخدا قسم نمی‌دانم که مرا با اسمم می‌شناخت یا اسم عبدالله را آنطوری که مردم به همدیگر می‌گویند به من گفته بود. سپس به دنبال او مرد دیگری از قبر بیرون آمد و گفت: ای عبدالله آب نپاش ای عبدالله آب نپاش، سپس زنجیرش را کشید و او را داخل قبرش برگرداند».

 

🔹و در حدیث شماره 95 چنین آمده است: «حدثني أبي ثنا موسى بن داود ثنا حماد بن سلمة عن هشام بن عروة عن أبيه قال بينما راكب يسير بين مكة والمدينة إذ مر بمقبرة فإذا رجل قد خرج من قبره يلتهب نارا مصفدا بالحديد فقال يا عبد الله انضح يا عبد الله انضح قال وخرج آخر يتلوه فقال يا عبد الله لا تنضح يا عبد الله لا تنضح قال وغشي على الراكب وعدلت به راحلته إلى الموج قال وأصبح وقد ابيض شعره حتى صار كأنه نعامة قال فأخبر عثمان بذلك فنهى أن يسافر الرجل وحده».

🔸ترجمه: «ابن ابی الدنیا می‌گوید: پدرم برایم تعریف کرد، موسی بن داود برایمان تعریف کرد، حمّاد بن سلمه از هشام ابن عروه از پدرش برای ما تعریف کرد گفت: در حالی که سوارکاری بین مکه و مدینه در حال حرکت بود، از کنار قبری گذر کرد و مردی از قبر بیرون آمد که آتش گرفته بود و با غل و زنجیر بسته شده بود و گفت: ای عبدالله بر من آب بپاش، ای عبدالله بر من آب بپاش. سپس مردی دیگر به دنبال او بیرون آمد و گفت: ای عبدالله آب نپاش ای عبدالله آب نپاش. راوی می‌گوید: آن سوارکار بیهوش شد و از سواری‌اش بر زمین افتاد. راوی می‌گوید: آن سوارکار بعد از آن روز موی سرش سفید شد طوری که گویی پارچۀ سفیدی است. و عثمان از آن ماجرا مطلع گردید، و از اینکه شخص به تنهایی سفر کند نهی کرد».

👈و سند این روایات نیز صحیح هستند و نه در سند آن و نه در متن آن چیزی که بر وجود آثار وضع و دروغ پردازی دلالت داشته باشد وجود ندارد. پس به این وهابی کله خشک بی‌سواد می‌گویم که آنچه تو آن را خرافات و دروغ می‌دانی، امت اسلامی بیش از 1400 سال است که آن را تلقی به قبول کرده و بر آنها برای اثبات عالم برزخ برضد ملحدان احتجاج کرده است، و تو تنها بخاطر عقیدۀ خوارجانه‌ات چنین روایت‌هایی را دروغ و جعلی می‌دانی. و اینکه این روایت‌ها در کتاب الشعرانی (متوفی 973 هـ) آمده باشد، به معنای بی‌سند بودن و جعلی بودن آن نیست و ثابت می‌شود که تو تنها بخاطر مخالفت این روایات با هوای نفست است که آنها را تکذیب می‌کنی. و این بهره و سهم تو از الحاد است که آنچه بر عالم برزخ و عذاب آن دلالت می‌کند را خرافات می‌دانی که از آن چنین لازم می‌آید که عالم برزخ و عذاب و نعیم آنجا را هم خرافات بدانی. وگرنه نه تنها در این روایت بلکه در صدها روایت مختلف دیگر وجود عالم برزخ و عذاب و نعیم آنجا و نیز دیده و شنیده شدن آن توسط بعضی از زندگان ثابت شده است طوری که به حد تواتر رسیده است و بخش بسیاری از آن روایات در کتاب الروح از ابن قیم رحمه الله آمده است که قبلا در کانال ترجمه شده است.

 

👈و بدان ابن قیم نیز در کتابش الروح صفحه 67 این روایت‌ را تایید کرده و به آن استناد کرده است و چنین روایت‌هایی را دروغ و خرافات ندانسته است.

 

و یقین بدانید که وهابی داستان ما، جز تکفیر کردن و مشرک و منافق خطاب کردن، هیچ پاسخی علمی برای آنچه که بر او رد زده‌ام نخواهد داشت.

 

و آیا در کتاب عالم سلفی، ابن ابی الدنیا رحمه الله نیز، همه رقم شرک و خزعبلات وجود دارد و یا شما وهابیان با عقاید خوارجانۀتان و فهم اشتباهتان از توحید و شرک، عقاید مسلمانان را شرک و خزعبلات می‌دانید؟

 

فبهت الذي مرق!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نصیحتی دلسوزانه برای صلاح مهدوی و هم فکرانش؛

    ♦️ چند سال پیش که وهابیان اهل غلو و افراط، احساس کردند که میدان برایشان خالی شده و تا آینده ای نزدیک بر دنیای اسلام مسلط می شوند، اهل ...