🔹محمد بن أحمد بن أبي بكر البناء المقدسي البشاري (متوفی 380 هـ) در کتابش أحسن التقاسيم في معرفة الأقاليم می‌گوید:
«وانا عازم على ان لا أطلق لساني في امّة محمّد صلى الله عليه وسلم ولا اشهد عليهم بالضلالة ما وجدت الى ذلك طريقا بعد هذا الحديث الحسن الشريف: (ثم روی بسنده) عن مسعر بن كدام قال ما أدركت من الناس من له عقل كعقل عمرو بن مرّة جاءه رجل فقال عافاك الله جئتك مسترشدا انّى رجل دخلت في جميع هذه الاهواء فما ادخل في هوى منها الّا القرآن ادخلنى فيه ولم اخرج من هوى الّا القرآن أخرجني منه حتّى بقيت ليس في يدي شيء قال فقال له عمرو بن مرّة الله الّذي لا إله الّا هو لقد جئت مسترشدا فقال والله الّذي لا إله الّا هو لقد جئت مسترشدا قال نعم أرأيت هل اختلفوا في ان محمّدا رسول الله وان ما أتى به من الله حقّ قال لا قال فهل اختلفوا في القرآن انه كتاب الله قال لا قال فهل اختلفوا في دين الله انه الإسلام قال لا قال فهل اختلفوا في الكعبة انها القبلة قال لا قال فهل اختلفوا في الصلوات انها خمس قال لا قال فهل اختلفوا في رمضان انه شهرهم الّذي يصومونه قال لا قال فهل اختلفوا في الحجّ انه بيت الله الّذي يحجّونه قال لا قال فهل اختلفوا في الزكاة انها من مائتي درهم خمسة قال لا قال فهل اختلفوا في الغسل من الجنابة انه واجب قال لا قال فذكر هذا وأشباهه ثم قرأ ﴿هُوَ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ مِنۡهُ ءَايَٰتٞ مُّحۡكَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلۡكِتَٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَٰبِهَٰتٞۖ﴾ [آل عمران: 7] قال فهل تدري ما المحكم قال لا قال فالمحكم ما اجتمعوا عليه والمتشابه ما اختلفوا فيه شدّ نيّتك في المحكم وإيّاك والخوض في المتشابه قال فقال الرجل الحمد للَّه الّذي أرشدني على يديك فو الله لقد قمت من عندك وانّى لحسن الحال قال فدعا له واثنى عليه... فرحم الله عبدا تدبّر هذه الحكاية ولزم احدى المذاهب الأربعة الذين هم أهل السواد الأعظم وكفّ لسانه عن تمزيق المسلمين والغلوّ في الدين».
🔸ترجمه: «من بعد از دیدن این حکایت شریف (که در ادامه خواهد آمد) تصمیم گرفته‌ام که زبانم را دربارۀ امت محمد صلی الله علیه وآله وسلم نگردانم و تا جایی که راه داشته باشد بر گمراه بودن آنان شهادت ندهم... سپس با سندش از مسعر بن کدام (این حکایت را) آورده که گفت: من کسی را ندیده‌ام که عقلی مانند عقل عمرو بن مره داشته باشد، یک بار مردی نزد او آمد و گفت: خداوند تو را عافیت بخشد من برای یافتن راه راست نزد تو آمده‌ام، من مردی هستم که وارد تمام این اهواء (و مذاهب) شده‌ام، وارد هیچ یک از این اهواء نشدم مگر اینکه قرآن مرا وارد آن کرد و از هیچ یک از آن اهواء بیرون نیامدم مگر اینکه قرآن مرا از آن بیرون آورد؛ تا اینکه چیزی در دستانم باقی نمانده است. عمرو بن مره به او گفت: تو را قسم به الله که جز او هیچ إلهی وجود ندارد آیا برای پیدا کردن راه راست آمده‌ای؟ آن مرد گفت: سوگند به الله که هیچ إلهی جز او نیست به تحقیق که برای یافتن راه راست آمده‌ام. عمرو گفت: خب آیا آن اهل اهواء را دیدی که در اینکه محمد فرستادۀ خداست و اینکه آنچه از طرف خداوند آورده است حق است، اختلاف کرده باشند؟ گفت: خیر.
گفت: آیا در اینکه قرآن کتاب خداوند است، اختلاف دارند؟ گفت خیر.
گفت: آیا در اینکه دین خداوند، اسلام است، اختلاف دارند ؟ گفت خیر.
گفت: آیا در اینکه کعبه، قبله است، اختلاف دارند؟ گفت خیر.
گفت: آیا در اینکه نمازها پنج تا است اختلاف دارند؟ گفت خیر.
گفت: آیا در اینکه رمضان آن ماهی است که در آن روزه می‌گیرند اختلاف دارند؟ گفت خیر.
گفت: آیا در اینکه حج خانۀ خدا همان حجی است که باید انجام بدهند اختلاف دارند؟ گفت خیر.
گفت: آیا در اینکه از هر صد درهم پنج درهم آن زکات است اختلاف دارند؟ گفت خیر.
گفت: آیا در اینکه غسل گرفتن از جنابت واجب است اختلاف دارند؟ گفت خیر.
مسعر بن کدام می‌گوید: عمرو، اینها و مشابه اینها را یک به یک ذکر کرد سپس این آیه را قرائت کرد: {او کسی است که کتاب (قرآن) را بر تو نازل کرد بخشی از آن، آیات محکم (صریح و روشن) است، که آنها اساس کتاب است و (بخش) دیگر متشابهات است}
و به آن مرد گفت: آیا می‌دانی آیات محکم چیست؟ آن مرد گفت: خیر
عمرو گفت: محکم آنچه است که بر آن اجماع دارند و متشابه آنچه است که در آن اختلاف دارد. نیتت را در محکم، ببند، و از فرو رفتن در متشابه برحذر باش. آن مرد گفت: سپاس خدایی را که بر دستان تو مرا هدایت کرد، قسم به خدا در حالی که خیالم راحت شده است از نزد تو بلند می‌شوم. مسعر می‌گوید: عمرو برای آن مرد دعا کرد و او را ثنا گفت. (انتهای روایت) المقدسی البشاری (نویسندۀ کتاب) می‌گوید: پس خداوند رحمت کند بنده‌ای را که در این حکایت تدبر کند و به یکی از مذاهب اربعه که همان سواد اعظم است پایبند شود و زبانش را از دریدن مسلمانان و غلو در دین باز دارد»
#مجاهد_دین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر